با خانواده بی حجاب دوستی نکن!

فلسفه روزه در یکی از دعاهای ماه مبارک رمضان از خداوند می‌خواهیم که ما را از کثافات گناهان پاک گردان. در ماه رمضان این شست و شوی از گناهان انجام می‌شود. استاد ما شیخ اکبر برهان، شصت یا پنجاه سال پیش بر روی منبر می‌فرمودند: آب حوض را که می‌کشند، همان لحظه حوض را پر از آب نمی کنند، بلکه چند روز آن را خالی می گذارند تا بوی تعفنش برود. ما هم همینطور یک سال هر چه خواسته‌ایم خورده‌ایم، غذاهای شبهه‌ناک و غذاهای حرام، به همین خاطر می‌بایست روزه بگیریم و چند روزی معده‌مان خالی بماند تا بوی تعفن این غذاها از وجودمان برود. البته ما غذای حرام نمی خوریم، ولی حلال واقعی هم نمی خوریم، غذاهای ما شبهه‌ناک است، چون نمی‌دانیم که آیا این مرغ یا گوسفند را رو به قبله و با گفتن بسم الله می‌کشند یا نه؟ ظاهراً حلال است. شخصی می‌گفت: در چهارراه مولوی دیدم که گوسفندی را رو به میدان اعدام سر می‌برند، جلو رفتم و گفتم: آقا، قبله این طرف است، قصاب گفت: اگر ما گوسفند را رو به قبله ذبح کنیم، خونش داخل جوی آب نمی‌رود و شهرداری ایراد می گیرد، پس ما هم مجبوریم که گوسفند را اینگونه سر ببریم. «طهرنی» که در این بخش از دعا آمده صیغه امر است، اما چون امر را بزرگ‌تر به کوچک‌تر می کند و این جمله هم سخن ما به خداست، پس در اینجا طهرنی، صیغه دعایی می‌باشد نه امری، پس واقعاً در ماه رمضان از خداوند بخواهیم که ما را از دنس و اقذار پاک گرداند، دنس و اقذار یعنی کثافات گناه، چون گناه هم انسان را کثیف می کند و کثافت گناه بدتر از کثافت جسم است. بدن اگر کثیف شود با رفتن به حمام تمیز می‌شود، اما پاک کردن کثافت دل سخت است. جلای قلب‌ها با چیست؟ چند سال پیش شخصی در مشهد به من گفت: اگر لباسی چرب شود یا آهنی زنگ بزند، با موادی آن لباس را می‌شویند یا زنگ آهن را برطرف می‌کنند، حال سئوال من این است که اگر قلبمان زنگ بزند، با چه چیز آن را اصلاح کنیم؟ من به او گفتم: سحرها برخیز و قرآن بخوان و نیز غیر از هفتاد استغفاری که در نماز وتر می‌کنی، مرتب استغفار کن که اگر این دو کار را بکنی، زنگ قلبت از بین می‌رود، زیرا در روایت آمده است که قلب‌های خودتان را با طول استغفار و قرائت قرآن جلا بدهید. البته روایت دیگری هم دیده‌ام که در آن آمده: قلب‌های خود را با دست نوازش بر سر یتیم کشیدن جلا دهید، منظور از دست بر سر یتیم کشیدن این است که اگر وضع مالی خوبی دارید، به کودکان یتیم کمک کنید. اهمیت صبر بر مصایب روزگار در این دعای ماه مبارک رمضان از خداوند می‌خواهیم که «صَبّرنی فیهِ على کائِناتِ الأقْدارِ» خدایا به من صبر برقضا و قدرت را بده. یعنی خدایا، اگر من مبتلا به داغ اولاد می‌شوم و پنج فرزندم در یک روز و در یک تصادف از بین می‌روند، یا خانه‌ام خراب می‌شود، یا ورشکست می‌شوم، یا همسایه‌ها اذیتم می کنند، یا در مقابل هر گرفتاری که در دنیا به من می‌رسد به من صبر بده. «کائِناتِ الأقْدار»؛ یعنی قضا و قدر الهی که حتمی است. ما در لوح محفوظ قضا و قدری داریم که خودمان هم از آن آگاه نیستیم و نمی‌دانیم که صلاح ما در این است که به این بلا مبتلا شویم. استاد ما آشیخ اکبر برهان (رحمه الله) می‌فرمودند: فرزند دو-سه ساله‌ای به نام علی‌اصغر داشتم که از دنیا رفت. من خیلی از فوت او ناراحت بودم تا اینکه یک شب در عالم خواب دیدم که بچه‌ام زنده است و بزرگ شده و پسری نا اهل گردیده و همه می گویند: این پسر، فرزند آشیخ اکبر برهان می‌باشد! و خلاصه در خواب می‌دیدم که این پسر، آبرویم را برده، وقتی از خواب برخاستم، ذوق کردم و دیگر به خاطر از دست دادن فرزندم ناراحت نشدم؛ چرا که فهمیدم قضا و قدر الهی اینگونه بوده که این فرزند در جوانی نااهل گردد و آبروی مرا بریزد. بنابراین، هر اتفاق و پیشامدی که برایتان رخ داد، بدانید که از جانب خداست و صلاحتان در آن بوده، صبر کنید. همه مردم گرفتاری دارند و گرفتار هستند. دل بی‌غم در این عالم نباشد/ اگر باشد، بنی آدم نباشد. باید حتماً یک غصه‌ای داشته باشیم، استاد من همیشه این روایت را می‌فرمودند که: اگر روزی گفتی که من دیگر غصه‌ای ندارم، بدان که اجلت رسیده و امروز و فردا می‌روی! همین که بگویی من فرزندان را سر و سامان داده‌ام و بدهکاری‌هایم را داده‌ام و دیگر غصه‌ای ندارم، غصه چیه، بدان که رفتنی هستی، سیدبن طاووس (رحمه الله) به پسرش می‌گفت: پسرجان، خانه هم که می‌سازی یک گوشه از آن را بگذار که خراب باشد تا غصه ساختنش را داشته باشی. معنی تقوا و پرهیزگاری در دعای ماه مبارک رمضان از خداوند می خواهیم که «وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لِلتُّقَى»؛ خدایا، مرا به موفق به تقوا بگردان. تقوا هم یعنی اینکه اگر زمانی فهمیدیم که مردم بر تمامی اعمال یک هفته یا یک روز ما مطلع و آگاه شده‌اند، هرگز ناراحت نشویم و با خود نگوییم که کاش فلان کار را نمی‌کردم یا این کار را می‌کردم. تقوا، یعنی اینکه در مقابل حرام بایستیم و حلال را انجام دهیم، اصلاً فلسفه روزه این است که ما تقوا پیدا کنیم: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» سوره بقره- آیه ۱۸۳ یک ماه در مقابل حرام می‌ایستیم، به زن نامحرم نگاه نمی‌کنیم، غیبت نمی‌کنیم، دروغ نمی‌گوییم و حتی از خوردنی‌های حلال به این خاطر که خوردنشان در ماه رمضان حرام است چشم می‌پوشیم، تا تقوا به دست آوریم. تأثیر دوست در زندگی یکی دیگر از چیزهایی که در دعای ماه مبارک رمضان از خداوند درخواست می‌کنیم این است که «وَ صُحْبَةِ الْأَبْرَارِ»، خدایا توفیق دوستی با نیکان و خوب‌ها را به من بده، طلبه‌ها حتی با افراد سیگاری هم رفیق نشوید. خانم‌ها به دخترانتان که به مدرسه می‌روند بگویید با دخترانی که چادری نیستند دوست نشوند چون آنها دختران شما را هم بی‌حجاب می‌کنند. همنشین تو از تو به باید/ تا تو را عقل و دین بیفزاید/ با بدان کم نشین که صبحت بد/ گرچه پاکی تو را پلید کند/ آفتاب به این بزرگی را/ لکه ابر ناپدید کند/ مار بد تنها همی بر جان زند/ یار بد بر جان و بر ایمان زند کسانی که اینک می بینید معتاد شده‌اند به خاطر دوست بد بوده، در انتخاب دوست و رفیق دقت کنید. طلبه‌ای با شخصی هم‌ مباحثه شده بود روزی هم مباحثه‌ایش می‌خواست وارد مسجد شود طلبه دقت کرد دید که او با پای چپ وارد مسجد شد. دوستیش را قطع کرد و به او گفت: «چون به مستحبات عمل نکرده و با پای راست وارد مسجد نشدی، من با تو قطع رابطه می‌کنم.» دوست خیلی تأثیر دارد. شما هم مراقب باشید که هم حجره‌ایتان اهل نماز شب باشد. اگر دیدی که اهل نماز شب نیست، حجره‌تان را عوض کنید. «بعونک یا قره عین المساکین»؛ به یاری تو، ای کسی که روشنی چشم فقرایی، روشنی چشم فقیران خداست،‌ آنها مرتب می‌گویند: خدا. خدایا، در این ماه رمضان این چهار دعا را درباره ما مستجاب کن. اول: ما را از کثافات گناه پاک گردان. دوم:‌ صبر در مقابل قضا و قدر به ما بده. سوم: به تقوا و پرهیزگاری موفقمان بدار. چهارم: همنشینی با نیکان را نصیبمان کن. آیت الله خوانساری در ایام محرم در منزلشان روضه داشتند، اما وسط روضه آقازاده‌شان را صدا می‌کردند و می‌گفتند: «بیا با هم به چهارراه مولوی، روضه آسید نقی برویم.» ایشان به همین علمشان امید داشتند که برای امام حسین (ع) گریه کرده‌اند.




پايان ماه رمضان و سلاخي گناهان!

خدايا با بي‌رمق شدن نور ماه و رفتن آن در محاق، گناهان ما را نيز پنهان فرما. با پايان يافتن اين ماه پيامدهاي گناهان و سنگيني رفتار خطاي ما را، از ما بركنار نما؛ تا جايي كه چون اين ماه پايان مي‌يابد، ما نيز از خطا و گناه پاك شده و از بديها و زشتي‏ها رها گشته باشيم. اين دعا در هنگام ورود و فرا رسيدن ماه رمضان توسط امام سجاد(ع) گفته شده است. اما در پايان اين دعا به پايان ماه توجه شده است. براساس نظر اهل لغت و ادبيات عرب، شبهاي اول ماه تا سه شب را «هلال» و از آن زمان تا سه شب مانده به پايان ماه را «قمر» مي‌نامند. از شب بيست و هفتم به بعد، گاهي دو شب و گاهي سه شب به پايان ماه مانده ديگر ماه ديده نمي‏شود. ايام ديده نشدن ماه را ايام «مُحاق»، «مِحاق» يا «مَحاق» مي‌گويند. حالت «هلال» ماه در دو مرحله ظاهر مي‏شود: يكي در آغاز ماه و ديگري در پايان ماه. دو يا سه شب مانده به پايان ماه، ديگر هلال ماه در حال «محاق» است. شب پايان ماه نيز شب سلخ ناميده شده چرا كه دوباره ماه نو طلوع مي‌كند. امام سجاد (ع) در دعا مي‏فرمايد: خدايا همانگونه كه هلال ماه رو به محاق مي‏رود و ديگر نور ماه ديده نمي‏شود، گناهان ما را نير بي‌رمق و پنهان فرما! بگونه‌اي كه تا پايان ماه ديگر، گناهي براي ما نمانده باشد و در هنگام «سلخ» و نو شدن ماه، ما را نيز آراسته و نو نما. ماه سلّاخي گناهان «سلخ» به معني پوست كندن است؛ «سلاّخ» كسي است كه پوست گوسفند را مي‏كَند: «وَ آيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهارَ فَإِذا هُمْ مُظْلِمُونَ» (۱) در روز، نور، همچون پوسته‏اي روي زمين را فرا مي‏گيرد، در شب خدا آن پوسته را از آن جدا مي‌سازد و دوباره زمين تاريك مي‏شود. چون روز، با تابش نور به زمين، پديدار مي‏شود. در پايان ماه نيز كه ديگر ماه تمام مي‏شود مي‏گويند «سلخ» ماه است؛ يعني ديگر پايان ماه است. البته نور ماه هميشه وجود دارد اما موقعيت ما نسبت به ماه به گونه اي است كه گاهي ماه را به صورت هلال مي‏بينيم و گاهي به صورت قمر و بدر و دوباره به صورت هلال و سپس ديگر آن را نمي‏بينيم. حضرت امام سجاد (ع) رفتارهاي زشت ما را به ماه تشبيه مي‏كنند و از خدا مي‌خواهد تا آنچنان كه در پايان ماه، نور مهتاب كم مي‏شود، گناهان ما نيز بي‌رمق و بي‌فروغ گردند تا جايي كه در پايان ماه ديگر، گناهي در دفتر اعمال ما نمانده و با پايان اين ماه ما نيز از همه گناهان پاك شده باشيم. آيا واقعا گناه همچون جرم و لايه و پوسته‏اي براي انسان است؟ آيا دعاها قطعات شعري و ادبي است؟ گاهي انسان دل تنگ مي‏شود و فال حافظ گرفته و يا غزل يا قطعه شعري زيبا از يك شاعر را مي‏خواند و از معاني آن لذت مي‌برد اما مي‏داند كه شعر مجاز است. بعيد است كسي كه فال حافظ مي‌گيرد و قطعه‏اي از غزل حافظ را مي‌خواند، مضامين ابيات شعر را خيلي جدي بگيرد هر چند شيرين و زيبا بوده و داراي نكته‏هاي ادبي و عرفاني باشد. متأسفانه بسياري از افراد با ادعيه و مناجات اينگونه برخورد مي‌كنند. تصور اين افراد از دعا و مناجات همچون خواندن قطعات زيباي ادبي و حداكثر، ثواب بردن از آن است. در حالي كه وقتي مي‏گوييم خدايا با تمام شدن اين ماه ما را از گناهان پاك فرما! بايد معتقد باشيم كه اكنون آلوده و كثيف و پليد هستيم و واقعا از خدا به قصد اجابت بخواهيم تا آلودگي‌ها را از ما جدا و دور بسازد. متأسفانه بسياري از افراد براي لذت بردن از زيبايي‌هاي ادبي يا ثواب بردن، دعا را مي‌خوانند. البته همين كه انسان در چند دقيقه – كه مشغول خواندن دعاست- از لغويات دور شده و دروغ نمي‏گويد و غيبت نمي‏كند و به خدا توجه پيدا مي‏كند، كار بسيار خوب و ارزنده‌اي است و ثواب هم دارد. امّا خوبي و ارزش خواندن دعا با ارزش باوربه مضمون دعا و اميد به استجابت آن، بسيار تفاوت دارد. مراتب ارزش يك كار انسان در هر روز چندين بار غذا مي‏خورد. براي اينكه انسان در مرحله اول، احساس گرسنگي مي‏كند. عاقلانه‏تر كه فكر كنيم، غذا براي سلامتي بدن و حفظ قواي جسمي و همچنين براي انجام وظايف و عبادت خدا مورد نياز انسان است. كساني كه سطح معرفت بالايي دارند، در اين زمينه نيز با هدف جلب رضايت خدا، از خوردني‌ها و آشاميدني‌ها استفاده مي‌كنند. هر زمان كه احساس مي‏كنند خدا دوست دارد تا غذا بخورند، از غذا استفاده كرده و به اندازه نيز مي‏خورند. اما افراد معمولي، براي سير كردن معده، از غذا استفاده مي‌كنند تا براي انجام كار و وظايف نشاط و انرژي داشته باشند، شايد برخي بدانند كه وقتي انسان غذا خورده و مواد غذايي را مي‌جود، اين كار موجب تقويت عضلات فك و دهان هم مي‏شود. عضلات هر چه بيشتر حركت و ورزش نمايند، قوي‌تر مي‏شوند؛ مثل عضلات دست كه با حركت، بازوهاي انسان قوي مي‏شود. شما در طول عمر، چند بار با هدف تقويت عضلات فك و دهان غذا خورده‌ايد؟ ممكن است يكي از فوايد غذا خوردن و جويدن غذا، تقويت عضلات فك و دهان باشد اما هيچ كسي با اين هدف، غذا نمي‏خورد. عموماً افراد براي سير شدن معده و عده اندكي نيز براي رضايت خدا غذا مي‌خورند. غذا خوردن براي هدف سير شدن معده كجا و غذا خوردن براي رضاي خدا كجا؟ گاهي غذا خوردن بسيار مستحب و ثواب آن نيز از روزه بيشتر است. وقتي انسان روزه مستحبي گرفته باشد و به خانه دوستي برود و بداند كه دوست او علاقه بسيار دارد كه با او غذا بخورد، در اينجا نياز نيست انسان بگويد من روزه هستم. براي اينكه دوست خود را خوشحال كند، بايد بنشيند و با او غذا بخورد. ثواب شاد كردن آن دوست، از ثواب روزه مستحبي بيشتر است. دعا براي ثواب، همچون غذا خوردن براي تقويت عضلات دهان است! انگيزه انسان در كارها بسيار متفاوت است. اگر كسي بگويد: من غذا مي‏خورم براي اينكه عضلات فك و دهانم تقويت شود، مردم به او مي‏خندند و مي‌گويد اين هم شد هدف كار؟ ! دعاهايي كه ما مي‏خوانيم و عبادتهايي كه ما انجام مي‌دهيم اگر فقط براي ثواب بردن و بهره‌مندي از ميوه بهشتي و «لَحْمِ طَيْرٍ مِمّا يَشْتَهُونَ» (۲) و ديگر نعمت‌هاي بهشتي باشد، همچون كسي است كه براي تقويت عضلات فك و دهان غذا بخورد. فوايدي كه دعا و ياد خدا و عبادت براي انسان به ارمغان مي‌آورد آنقدر فراوان، عالي، پرثمر و پرفايده است كه در برابر ثوابهايي كه براي خواندن دعا مي‏دهند، قابل مقايسه و سنجش نيست. پی نوشت ها: ۱_(يس / ۳۷.) ۲_(واقعه / ۲۱.) سخنراني آيت الله مصباح يزدي (دامت بركاته) در دفتر مقام معظم رهبرى - قم - ۴/۷/۸۷ زلال بصيرت در ماه مبارك رمضان روزهاي فرد منتشر مي‌شود.




گزارش تخلف
بعدی